به وبلاگ من خوش آمدید
این وبلاگ در زمینه فروش مدار فلزیاب و دستگاه فلزیاب فعالیت می نماید . و همچنین اطلاعات کاملی در زمینه تاریخ و باستان شناسی ، مطالب علمی ، نجوم و فضا ، الکترونیک ، پزشکی و سرگرمی و... جمع آوری شده است که امیدوارم مورد پسند شما دوستان قرار بگیرد .
برای تماس با مدیر وبلاگ با شماره زیر تماس بگیرید :
09117194971 حامد
يک سخنران معروف در مجلسي که دويست نفر در آن حضور داشتند، يک اسکناس بيست دلاري را از جيبش بيرون آورد و پرسيد: چه کسي مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟دست همه حاضرين بالا رفت.سخنران گفت: بسيار خوب، من اين اسکناس را به يکي از شما خواهم داد ولي.......
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در افسانهها آمده، روزي که خداوند جهان را آفريد، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا براي پنهان کردن راز زندگي پيشنهاد بدهند.يکي از فرشتگان به پروردگار گفت:......
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
داستانی را که می خواهم برایتان نقل کنم درباره ی سربازی است که پس از جنگ ویتنام می خواست به خانه ی خود بازگردد. سرباز قبل از این که به خانه برسد، از نیویورک با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت پدر و مادر عزیزم، جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه بازگردم، ولی خواهشی از شما د ارم. رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.....
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در بيمارستاني، دو بيمار در يک اتاق بستري بودند. يکي از بيماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر يک ساعت روي تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشيند ولي بيمار ديگر مجبور بود هيچ تکاني نخورد و هميشه پشت به هم اتاقيش روي تخت بخوابد. آنها ساعتها با هم صحبت ميکردند؛........
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد ..
به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد . دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد : پدر نگاه کن درختها حرکت میکنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد . کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند…
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم میزد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند. نزدیک تر می شود، میبیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد.
- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه میکنی؟.......
-
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
آرتوراشقهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند........
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی می کرد که از درد چشم خواب به چشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.
پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده می بیند.......
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
داستان در مورد یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد شب بلندی های کوه را تماما در بر گرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید همه چیز سیاه بود همان طور که از کوه بالا میرفت چند قدم مانده به قله کوه پایش لیز خورد ودر حالی که به سرعت سقوط می کرد . از کوه پرت شد . در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در خلال يک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نيروي عظيمي از دشمن را داشت. فرمانده به پيروزي نيروهايش اطمينان داشت ولي سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه از جيب خود بيرون آورد، رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا مياندازم، اگر رو بيايد پيروز ميشويم و اگر پشت بيايد شکست ميخوريم. بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه به دقّت به سکه نگاه کردند تا به زمين رسيد. سکه به سمت رو افتاده بود. سربازان نيروي فوقالعادهاي گرفتند و با قردت به دشمن حمله کردند و پيروز شدند. پس از پايان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت قربان، شما واقعاً ميخواستيد سرنوشت جنگ را به يک سکه واگذار کنيد؟ فرمانده با خونسردي گفت: بله و سکه را به او نشان داد. هر دو طرف سکه رو بود
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که.........
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در نیمه روز قورباغه ها جلسه ای گذاشتند. یكی از آن ها گفت: این غیر قابل تحمل است. حواصیل ها روز ما را شكار می كنند و راكون ها شب كمین ما را می كشند.
دیگری گفت: بله. هریك به تنهایی به حد كافی بد هستند اما هر دو، حواصیل ها و راكون ها با هم یعنی ما یك لحظه آرامش نخواهیم داشت. باید حواصیل ها را از آبگیر بیرون كنیم. باید دورشان كنیم.
بله، همه ی قورباغه ها تایید كردند. حواصیل ها را دور كنیم، حواصیل ها را دور كنیم.
این صدا توجه حواصیلی را كه آن نزدیكی ها در حال شكار بود جلب كرد.
گفت: چی شنیدم ، كی رو دور كنید؟
قورباغه ها به منقارش نگاه كردند كه مثل خنجر بود. فریاد زدند: راكون ها را، راكون ها را باید دور كرد. حواصیل گفت: من هم فكر كردم همین رو گفتید وبه ماهیگیری ادامه داد.
قورباغه ها ادامه دادند : راكون ها ، راكون ها را دور كنیم!
بعد از این تصمیم مشكلی پیش آمد ، حالا چه كسی باید به راكون ها حكم اخراج را می داد . یكی بعد از دیگری انتخاب می شدند و كنار می كشیدند . بالاخره قورباغه امریكایی انتخاب شد.
«البته از همه بزرگ تر و برای این كار ازهمه بهتره.»
قورباغه امریكایی كه در تمام مدت ساكت بود گفت: «بله، من بزرگم اما راكون ها بزرگتر هستند. من یكی ام اما اونا یك لشكر.»
غان درختي بسيار زيبا است كه ارتفاع آن تا 30 متر مي رسد . عمر آن دراز و حدود 100 سال است . اين درخت بومي در قسمت هاي بالاي نيم كره شمالي (اروپا ، آمريكاي شمالي ) وجود دارد . در ايران اين درخت بصورت خودرو در جنگل هاي چالوس مي رويد .
برگ هاي درخت توس بشكل لوزي ، نوك تيز و دندانه داراست. ميوه آن بصورت شاتوت دراز مي باشد كه........
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
هندوانه گياهي است يكساله ويك پايه ساقه آن خزنده و پيچك درد و برگهاي آن پهن با بريدگيهاي عميق مي باشد . گلهاي آن كوچك و زردرنگ است . ميوه آن رگد يا دراز . پوست آن سبز رنگ و داخل آن قرمز مي باشد . تخمه هندوانه بر حسب انواع مختلف آن ممكن است سياه ، قرمز ، سفيد و يا زرد باشد .
تركيبات شيميايي........:
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
شاه پسند وحشي از گياهاني است كه در روم قديم مورد پرستش و تقديس مردم بود و از آن براي تبرك خانه ها و معابه استفاده مي كردند . چون داراي خاصيت ضد خونريزي است گفته مي شود كه آنرا روي زخم هاي مسيح ريختند و خونريزي قطع شد و روي اين اصل در قديم به آن گياه صليب Herb of the Cross مي گفتند .
اين گياه در نواحي جنوب آسيا ، آفريقا و اروپا در حاشيه جاده ها و دشت ها و....
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مطالب علمی و
آموزشی ،
فلزیاب
و آدرس
ewa.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.